سلام به همه شما دوستان عزیزم
میدونم خیلیاتون دوست دارین بدونید چرا مثل قبل تند تند اپ نمی کنم
دارم یه بخش جدیدی از زندگی رو تجربه می کنم ... یه تجربه خیلی قشنگ
فردا دارم میرم مسافرت وقتی برگردم یه کار نیمه تموم دارم که باید تمومش کنم مربوط به همون قسمت جدید از زندگی میشه بعدش میام و از تابستون و از تجربه جدیدم براتون میگم ...
دلم براتون میتنگه سعی میکنم زودی بیام ... دوستون دارم ![]()
![]()
سلام حضرت عشق عزیز
ممنونم بابت راهنماییت ... حالا چند تا سوال دارم ازت امیدوارم جواب بدی
اونم دوستت داشت یا نه ؟
دوستت داشت و به روی خودش نمی اوورد؟
اگر میگی نه :
مطمئن بودی دوست نداره؟ اینو ازش پرسیده بودی؟
بهش گفته بودی دوسش داری؟
شاید در موقعیتی نبوده که به علاقه تو پاسخ بده
شاید جایی که با هم رو به رو می شدین مناسب نبوده
شاید به خاطر تو به روی خودش نمی آوورده یا نمی خواسته برای تو دردسر بشه
از کجا میدونی هر لحظه ای که چشم تو چشم میشدین دلش نمی خواسته بهت بگه که دوست داره؟
خیلی دوست دارم بدونم که مستقیم بهش گفتی دوسش داری یا نه ؟
یا اگه به قول خودت سیگنال دادی مطمئنی متوجه منظورت شده
شاید شک داشته که تو واقعا دوسش داری یا این فقط یه احساسی که اون قادر به درک
و خیلی سوال های دیگه
اگه افتخار دادی و جواب سوال هامو دادی هم بقیه سوالامو می پرسم هم بیشتر برات تو ضیح میدم![]()
این هم کامنت حضرت عشق عزیز توی این پست خودم گذاشتم تا دوستان بدونند راجع به چی صحبت می کنم![]()
سلام سما جان
من پارسال عاشق شده بودم ، عاشق یه دختری ک اون به ظاهر تحویل نمیگرفت ، اما من .... هر روز زجر میکشیدم.
یه دوستی به من نصیحت کرد و گفت:
هیچ وقت عشق رو گدایی نکن
در صورتی که عشق دو طرفه باشه درسته ، این حرف رو شوخی نگیر..!
عشق ، عشق ، عشق
وقتی دو طرفه هست درسته ، لذت بخشه
یه ترفند:
یه سیگنال به اون کسی که عاشقشی بده
اگر باز هم جواب نگرفتی ، عشقتو در دلت بکش ، زیرا اون عشق تو نیست ...
تجربه به من نشان داد
![]()
![]()
![]()
تا پشت در قلبم میای و در نمی زنی
می دونی دوست دارم سکوت می کنی؟؟؟؟؟
بگو برو ...بگو بمیر... ، اما حرف بزن
پریشونم خیلیییییییی
کجایی
دارم از عشقت میمیرم ، بی صدا میشکنم و تو فقط نگاه می کنی!
چرااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا ؟ !
این همه گریه های بی صدا ... و باز هم سکوت می کنی
به هر بهانه ای با نگاهت در گیر می شوم و تو باز سکوت می کنی
می خندم سکوت می کنی حرف می زنم سکوت می کنی
دوستم نداری بگو برو ... دوستم داری بگو بمان ...
حرف بزن چرااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا سکوت می کنی
شاید بلد نیستی فریاد بزنی
ای بغز صدایم را رها کن
می خواهم فریاد بزنم ...
می خواهم از امشب هر شب برایت از سرمشق دوست داشتن بنویسم
خوب نگاه کن تا یاد بگیری
دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارمدوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارمدوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارمدوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارمدوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارمدوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارمدوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارمدوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارمدوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارمدوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارمدوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارمدوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارمدوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم
به خدا خیلی دوستــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دارم![]()
صفحه دل من
آسمان همچو صفحه دل من
روشن از جلوه های مهتابست
امشب از خواب خوش گریزانم
که خیال تو خوشتر از خوابست
خیره بر سایه های وحشی بید
می خزم در سکوت بستر خویش
باز دنبال نغمه ای دلخواه
می نهم سر بروی دفتر خویش
تن صدها ترانه میرقصد
در بلور ظریف آوایم
لذتی ناشناس و رویا رنگ
می دود همچو خون به رگهایم
آه ... گویی ز دخمه دل من
روح شبگرد مه گذر کرده
یا نسیمی در این ره متروک
دامن از عطر یاس تر کرده
بر لبم شعله های ..... تو
میشکوفد چو لاله گرم نیاز
در خیالم ستاره ای پر نور
می درخشد میان هاله راز
ناشناسی درون سینه من
پنجه بر چنگ و رود می ساید
همره نغمه های موزونش
گوییا بوی عود می اید
آه... باور نمیکنم که مرا
با تو پیوستنی چنین باشد
نگه آن دو چشم شور افکن
سوی من گرم و دلنشین باشد
بیگمان زان جهان رویایی
زهره بر من فکنده دیده عشق
می نویسم بر وی دفتر خویش
جاودان باشی ای سپیده عشق
شاعر : محمد علی بهمنی

" مکتوب "
بین فرانسه و اسپانیا ، رشته کوهی است . در یکی از این کوه ها ، دهکده ای به نام آرخِلِس " Argeles " هست ، و در این دهکده ، تپه ای هست که به دره ای می رسد . هر روز بعد از ظهر ، هر روز بعد از ظهر پیرمردی از تپه بالا می رود و پایین می آید . سرگردان نخستین بار که به آرخلس رفت ، از این ماجرا خبر نداشت . در سفر دومش ، متوجه شد که با آن پیرمرد هم مسیر است . هر بار به دره می رفت ، جزئیات بیشتری در مورد آن مرد می فهمید : لباسش ، کلاه بره اش ، عصایش و عینکش . اکنون ، هر بار که به آن دره می اندیشد ، به یاد آن پیرمرد نیز می افتد ... هر چند خودش از این موضوع خبر ندارد .
سرگردان فقط یک بار با مرد صحبت کرد و به شوخی پرسید :
فکر می کنید خدا در این کوه های زیبای اطراف مان زندگی می کند ؟
پیرمرد پاسخ داد : خدا جایی زندگی می کند که به او اجازه ی ورود داده باشند .





.